دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.
اشعار حضرت در جواب سؤال فرزدق در مورد حرکت بهسوی کوفه
هنگامی که آن حضرت عزم رفتن به سمت کوفه کردند، فَرَزْدَق بن غالب - از شعرای نامی آن عصر - با آن حضرت برخورد نمود و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! چگونه به اهل کوفه اعتماد مینمایی و اینان همانهایی هستند که پسرعمویت مُسلمبن عقیل و پیروان او را کشتند؟!
حضرت برای مسلم طلب رحمت نمودند و فرمودند: مسلم بهسوی رَوح خدا و رضوان خدا رهسپار شد. آنچه بر عهده داشت انجام داد و آنچه ما بر عهده داریم هنوز بر ذمّه ماست. و این اشعار را خواندند:
وَإنْ تَکُنِ الدُّنْیَا تُعَدُّ نَفِیسَةً
فَدَارُ ثَوَابِ اللَهِ أَعْلَی وَأَنْبَلُ
وَإنْ تَکُنِ الاْبْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ
فَقَتْلُ امْرِیٍ بِالسَّیْفِ فِی اللَهِ أَفْضَلُ
وَإنْ تَکُنِ الاْرْزَاقُ قِسْمـًا مُقَدَّرًا
فَقِلَّة حِرْصِ الْمَرْءِ فِیالْکَسْبِ أَجْمَلُ
وإنْ تَکُنِ الأَمْوَالُ للتَّرْکِ جَمْعُها
فَمَا بَالُ مَتْرُوکٍ بِهِ الْمَرْءُ یَبْخَلُ۱
«و اگر چنین است که دنیا نفیس به شمار میآید، پس باید دانست که آخرت که خانه ثواب و مُزد الهی است، بس بلندپایهتر و شریفتر است.
و اگر چنین است که بدنهای آدمیان برای مرگ آفریده شده است، پس باید دانست که کشته شدن با شمشیر در راه خدا بسی برتر است.
و اگر چنین است که روزیهای خلائق به مقدار معیّن تقسیم گردیده است، پس باید دانست که حرص کمتر در کسب روزی برای مردم ، جمیلتر و نیکوتر است.
و اگر چنین است که نتیجه اندوختن اموال، ترک نمودن آنهاست، پس چیزی که متروک خواهد شد، چه ارزشی دارد که آدمی بدان بخل ورزد.»
بسیاری از ارباب مقاتل مانند محدّث قمّی در «نفس المهموم»و شیخ سلیمان قندوزی در «ینابیع المودّه»۲
گفتهاند که چون آن حضرت در روز عاشورا رَجز میخواند و شمشیر میزد، در ضمن رجز خود، به این اشعار نیز
اشاره میفرمود.
مذمت اهل دنیا
قَالَ الْفَرَزْدَقُ: لَقِیَنِی الْحُسَیْنُ علیهالسلام فِی مُنْصَرَفِی مِنَ الْکُوفَه. فَقَالَ: مَا وَرَاکَ یَا أَبَا فِرَاسٍ؟!
قُلْتُ: أَصْدُقُکَ؟! قَالَ علیهالسلام: الصِّدْقَ أُرِیدُ!
قُلْتُ: أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَکَ، وَأَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّه؛ وَالنَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَهِ.
قَالَ: مَا أَرَاکَ إلاَّ صَدَقْتَ! النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَالدِّینُ لَغْوٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَ´ءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.
«فرزدق میگوید: چون از کوفه بازمیگشتم، حسین ـعلیهالسلامـ مرا در راه دید و گفت: ای أبوفراس، پشت سرت چه خبر بود؟
گفتم: راستش را به تو بگویم؟! فرمود: آری، من راستش را میخواهم! گفتم: دلهای کوفیان همه با توست؛ ولیکن شمشیرهایشان همه بر کمک و مساعدت بنیاُمیّه است؛ و یاری و نصرت هم از جانب خداست! فرمود: آری! این سخنی است که تو از روی صدق و راستی گفتی! مردم همگی بردگان و بندگان مال دنیا هستند و ادعای دینداری فقط کلام لغو و بیمحتوایی است که بر سر زبانهایشان جاری است. پاسداری از دینشان فقط در محدودهای است که در پرتو آن، روزی مادی فراوان به دست آورند؛ و چون با غِربال امتحان و ابتلا آزمایش شوند، معلوم میشود که دینداران واقعی چه بسیار اندکاند.»
با توجه به روایات مختلف، ظاهراً تعداد شهدای کربلا بیشاز هفتاد و دو نفر است پس چرا همواره از عدد هفتاد و دو نفر به عنوان تعداد شهدای کربلا نام میبرند؟
روایات مشهوری است، که اسلام را (دینالهی) ۱۰۰۰ نفر حفظ کردند. که ۳۱۳ نفر یاران پیامبر در جنگ بدر بودند و ۳۱۳ نفر صحابه امام زمان(عج) و ۳۱۳ نفر یاران طالوت بودند، و بقیه یاران حضرت اباعبدالله(ع) بودند، مانده اعداد از ۱۰۰۰ نفر را گفتهاند صحابه خالص اباعبدالله(ع) بهجز بنیهاشم بودهاند. نکته قابلتوجه این است که اگر با ۱۸ نفر بنی هاشم جمع شوند با یاران اماممساوی میشود.
در زیارت ناحیه ۱۰ نفر بیشتر از عدد مشهور ۷۲ نفر است. در زیارت رجبیه جز ۸۲ نفر کسانی دیگری نیز هستند. در نتیجه تعداد یاران قطعاً بیشاز ۷۲ نفر خواهد بود. امام سجاد(ع) یاران اباعبدالله را در روز عاشورا ۱۴۵ نفر معرفی کرده است، که تعدادی از آنها زنده میمانند، احتمالاً عدد ۷۲ صحابه حضرت اباعبدالله بهجز بنیهاشم باشند ، جز کسانی که بعد از کربلا یا پیشاز کربلا به شهادت رسیدند مانند هانی، مسلم و…
چرا امامحسین(ع) مانند برادرش امامحسن(ع) صلح نکرد؟
یکی از دلایل اینکه امام با یزید صلح نکرد، این بود که یزید با معاویه کاملاً متفاوت بود. اگر معاویه برخی از شئون را حفظ میکرد، یزید هیچچیزی را حفظ نمیکرد. یزد« شاربَ الخمر مُعلِمً بالفسق و قاتلالنفس المحترمه» ، یعنی هم قاتل است، هم فساد علنی دارد وهم شرب خمر دارد و« مثل لایبُالُ» ،مثل منی هرگز صلح نمیکند، یزید علناً قصد کشتن اباعبدلله (ع) را کرده بود. بنابراین اباعبدلله (ع) چاره ای جز نپذیرفتن صلح نداشت. کما این که جابربن عبدالله انصاری وقتی گفت، چرا مثل برادرت حسن (ع)صلح نمیکنی، فرمود: اگر پیامبر بیاید و با تو سخن بگوید میپذیری ، در یک عالم مشاهده و مکاشفه ایشان میفرماید هر چیزی فرزندم تصمیم بگیرد تصیم من است.
فضای عصر امامحسین(ع) قابل مقایسه با امامحسن(ع) نبود. پساز شهادت امامحسن(ع) تا عصر یزد ۱۰ سال فاصله است و امامحسین(ع) ده سال در زمان معاویه زندگی کرده است و قیام نکرده است. معلوم است که شرایط و زمینههای زندگی او مثل عصر امام مجتبی (ع) بوده است.
اگر یزید از امامحسین(ع) تقاضای بیعت نمیکرد، آیا باز هم آن حضرت قیام میکرد؟
بیشک یزد با شخصیت و با جهتگیریهای سیاسی خاصی که داشت، هرگز امامحسین (ع) در مقابل اعمال او ساکت و آرام نمینشست، کما این که در یکی از سخنرانیهای خودش که در آغاز حرکت دارد فرمود: من از زبان رسولخدا شنیدم که هر کسی پادشاه ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و«ونا منشأ لا حد الله» عهد خدا را شکسته است و بر علیه او برنخیزد، خداوند او را با آن ظالم مشهور می کند. بنابراین در فرهنگ ابا عبدالله سازشکاری با شخصی مثل یزید محال بود.امام قطعاً درمقابل یزید مقاومت میکند.«من مرا تا سلطاناً بی اورمتهل حرام الله»
آیا یزید قصد کشتن امامحسین(ع) را داشت یا فقط بیعت آن حضرت را میخواست؟
آن چه که مشخص و مسلم است، در مدینه بیعت میخواست اما در زمانی که ا مامحسین(ع) در مجلس ولید آمد، امام حسین (ع) با زیرکی و ترفند خاصی فرمود که مسئله را به فردا بگذارید تا مردم هم باشند، من می دانم که دوست نداری که این جا در شهر وقتی کسی نیست با تو بیعت کنم، بگذار فردا باشد.اما مروان متوجه شد و گفت اگر حسین از مجلس بیرون برود، نه او را خواهی یافت و نه او بیعت خواهد کرد. پس او را در همینجا به قتل برسان.امام با زیرکی خاصی از قبل کسانی را اطراف دارالعماره قرار داده بود و گفته بود تا صدای من بلند شد بریزید در آنجا. وقتی آنها ریختند،عوامل یزید هیچ اقدامی نمیتوانستند بکنند.
امّا امام در مکه زمانی که قصد طواف دارد، متوجه میشود که مأمورانی از طرف یزید قصد کشتنش را دارند، زیر احرام شمشیر بستهاند و چون امام نمیخواست حرمت خانه خدا شکسته شود، در این حال امام فرمود: من از خانه کعبه دور میشوم، و اگر قرار است خونم ریخته شود، اگر یک وجب هم دور از خانه خدا باشد بهتر است. حضرت اباعبدالله نخواست حرمت خانه خدا شکسته شود.
در حادثه کربلا چند نفر از سپاه یزید به امامحسین(ع) پیوستند؟ ظاهراً غیر از حربنریاحی افراد دیگری هم بودند؟
تعداد کسانی که به حضرت اباعبدالله پیوستند بیشاز ۱۲ نفر بودند، جز حضرت حّر، فرزند حضرت حرّ ، علی هم به او پیوست و شهید شد. ابوالفتوح آخرین نفری است که از سپاه عمرسعد به اباعبدالله میپیوندد، آن هم پساز شهادت اباعبدالله، پساز فریاد زینب، آیا در میان شما مسلمانی وجود ندارد، ابوالفتوح و دو برادرش میجنگند و به شهادت میرسند.
یکدسته، کسانی هستند که اصلاً از کوفه به قصد پیوستن به اباعبدالله (ع) در سپاه عمرسعد آمدند، چون راهها را بسته بودند. نمیتوانستند بیایند.امّا بعضیها متحول شدند، از جمله حضرت حر و ابوالفتوح بودند.
آیا پساز شهادت امامحسین(ع)، افراد دیگری هم در همان روز به شهادت رسیدند؟ این افراد چند نفر بوده و چه کسانی هستند؟
بعداز حضرتاباعبدالله (ع)کسانی در سپاه خودش به شهادت رسیدند. یکی از آنها کسی است که زخمی میشود به اسم روید بن ابی المتاع است، افتاده زمین و بیهوش شده، خنجری در میآورد میجنگد و به شهادت میرسد.
دیگر حفخاذ بن محند راصبی است که از بصره حرکت کرده برای یاری امام، وقتی میرسد که کربلا تمام شده است، و میشنود که حسین (ع) را کشتند، شمشیر میکشد و پساز کشتن چند نفر از سپاه کفر به شهادت میرسد. کسانی هم داریم که یکسال پساز کربلا به علت زخمهای وارده شهید میشوند. مجموعاً آثاری که خودم استخراج کردهام ، برایم روشن شده که ۱۳۶ نفر شهدای کربلا بودند، طبق زیارتنامههای موجود و منابع موثق فهرست تهیه شده است.
امامحسین(ع) چند سفیر قبلاز حرکت خودشان به سمت کوفه اعزام کردند؟ این افراد چه کسانی هستند؟
اولین سفیر ابا عبدالله الحسین (ع) مسلم بن عقیل است.دو سفیر دیگر هم دارد، قیس بن مسهر سیداوی و دیگری عبدالله بن یقطر یا بقتر یا بُختُر که برادر رضاعی ابا عبدالله الحسین (ع) بوده است.
در کاروان اسرای کربلا، غیر از حضرتسجاد(ع) چند مرد و کودک پسر وجود داشت و این افراد چه کسانی بودند؟
۸۴ نفر مجموعه قافله اسرا بودند که بخشی در کوفه جدا میشوند، مثل بعضی از شهدای کربلا که همراه کاروان ابا عبدالله در حرکت بود، مانند مادر عَمربنجناده ، قمر، مادر عبدالهبن عُمیر ، مثل زن زُهیر.
۸۵ از خانواده حضرت امامحسین(ع) ۱۹ نفر زن بودند، یک تعداد از اینها زخمی بودند مثل حسن مثنی فرزند امامحسن مجتبی(ع) ، در کوفه میماند به علت جراحات زیاد، بقیه کودکان، زنان و دختربچهها که بزرگترین آنها امام سجاد(ع) بود و بقیه کودک بودند.
چرا امامحسین(ع) با آن که میدانست کشته میشود، اهل بیت خود را به کربلا برد؟
انقلاب کربلا را نباید با معیارهای عادی تبیین کرد و چون یک حادثه تمام و کامل است، باید در این عالیترین الگو همه حاضر باشند، باید کودک باشد، زن باشد، تا کودکان و زنان الگو داشته باشند. اگر زمینهای برا ی انتقال پیام نبود،کربلا بدون اینها کامل نمیشد.
سر نی در نینوا میماند، اگر زینب نبود.
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود.
امام حسین (ع) فرمود، خدا اراده کرده است خانواده مرا اسیر ببیند. اسارت قسمتی از نهضت کربلا بوده است. قصه صبوری زینب(س) ، فاطمه صغری (س) و …
چرا یزید میخواست قبلاز حرکت امامحسین(ع) از مکه، آن حضرت را در آن شهر و دیار ترور کند؟
یزید بزرگترین مانع خود را امامحسین(ع) میدید. یزید عنصری نبود که اهل تفکر و منطق باشد. بهترین راه این بود که بهخاطر بیعت مردم کوفه، حسین(ع) را در مکّه به شهادت برساند و ماجرا را جوری مسخ کند، چون میدانست مردم کوفه نامه نوشتند و ممکن است مردم کوفه قیام کنند و نتواند در آنجا به مقصود خود برسد، تصمیم گرفت در مکه کار را تمام بکند و قائله را تمام کند و به اسم کسانی دیگر که شناخته شده نبودند تمام کند و یا به عنوان دعوای فردی مطرح کند.
چرا حربنیزید ریاحی زودتر از روز عاشورا به کاروان امامحسین(ع) ملحق نشد؟
حربنیزید ریاحی احساس روشنی در خود داشت و به حقانیت امام ایمان داشت، ولی هنوز رشتههای تعلق را سست نکرده بود تا از سپاه عبیداللهبنزیاد بریده شود. از طرف دیگر تصور میکرد اگر در صحنه باشد بتواند بدون جنگ و خونریزی مسئله را پایان دهد و قصد داشت امام را متقاعد کند که برگردد. اما روز تاسوعا دید قصه کاملاً جدی است و گفت من احساس کردم دیگر راه کاملاًبسته است. و به عمرسعد گفت ای عمر تو با حسین میجنگی؟ گفت: آری میجنگم و هیچ پیروایی هم ندارم که بر اجساد آنها اسب بتازانم. وقتی دید نمیشود مسئله را به شیوه سیاسی یا با مماشات حل کرد ، تصمیم خود را گرفت و به یاران امام پیوست.
چه عواملی باعث شد تا حربنیزید ریاحی به امامحسین(ع) بپیوندد؟
خداوند نوعی هدایت برای او ایجاد کرد. انسانها دو دستهاند، یا سالک مجذوباند یا مجذوب سالکاند. سالک مخدوب کسی است که خود راه میرود و خدا دستش را میگیرد و مجذوب سالک کسی است که خدا دستش را میگیرد تا راه بیفتد، گاهی اوقات با یک الهام انسان از جا کنده میشود.
حرّ در آخرین لحظات تصمیماش فهمید که خداوند چه تقدیری را برایاش چیده است. زمانی حر تصمیم گرفت به اباعبدالله بپیوندد که ترفیع درجه گرفته بود، از فرماندهی ۱۰۰۰ نفر به ۴۰۰۰ نفر رسیده بود. در موقعیت بالاتری که به دست آورد به آن پشتپا زد.
چرا امامحسین(ع) در شب عاشورا که لشکر عمر سعد قصد حمله بهآن حضرت را داشت، از آنان مهلت خواست تا جنگ را به تعویق بیاندازند؟
امام میخواست آمادگی روانی یارانش را به نهایت برساند. فرمود «انی احب الصلوه» بهآنها بگو من عاشق عبادتام و میخواهم امروز دوستانم و یارانم زمینه رشد روحی و روانی را داشته باشند و هم چنین خواست خانواده خودش را آماده کند و اگر کسی میخواهد برگردد یا از سپاه عمرسعد به امام بپیوندد این فرصت را داشته باشد.
اطلاعات و آمار واقعه کربلا و روز عاشوار توسط چه کسانی نقل شده و تا چه حد صحت دارد؟
از چند جهت و از چند منبع اطلاعات رسیده است .از خیل کسانی که در کنار امام بودند و زنده ماندهاند یاران امامحسین(ع)، ناظران صحنه بودهاند.
دسته دوم اطلاعات در عصر مختار به دست آمد. مختار وقتی قاتلان و ظالمان را دستگیر کرد پیش از آن که آنها را به قتل برساند میگفت : بگویید در کربلا چه کردید، آنها گزارش میدادند.
نکته سوم، اصلاً در خود سپاه عمرسعد گزارشگرانی وجود داشتند که معروفترین آنها حمیدبنمسلم است که گزارش مینوشت. اطلاعات از این سه طریق نوشته شده است و ثبت و ضبط شده است.
آخرینبار که آب به خیمههای امامحسین(ع) رسید چه زمانی بود و این کار توسط چه کسانی انجام شد؟
تا روز ششم آب بود. روز هفتم امام حفر چاه میکند، آب وجود دارد بعداً عمرسعد تهدید میکند و امام چاه را میبندد، و از روز هفتم آب نبوده ولی به نظر میرسد در شب نهم و حتی شب عاشورا هم آب بوده است، در شب عاشورا ابا عبدالله دستور داد مشکها را آب کردند و آوردند که از این آب برای غسل استفاده کردند شبانه دعا خواندند، اما آب مصرفی دیگر نبوده است. در روز عاشورا کاملاً آب قطع بوده است.
جنگ روز عاشورا توسط چه کسی آغاز شد؟
جنگ از صبح روز عاشورا که به نظر میرسد که حدود ساعت ۹ تا ۵/۹ صبح است توسط عمرسعد آغاز شد. و فریاد زد ای لشکریان خدا سوار شوید، میخواهم شما را به بهشت ببرم. خودش اولین تیر را رها کرد .پسازآن ۱۰۰۰۰ چوبه تیر به سمت یاران امام پرتاب کردند که هیچ تن از یاران نبود که تیر نخورده باشد و پس از آن جنگ تنبهتن شروع شد.
اولین شهید روز عاشورا کیست؟
درباره اولین شهید روز عاشورا چند قول وجود دارد،چون در اولین لحظات، بیشاز ۴۰ نفر شهید شدند، که تعیین اولین شهید بسیار مشکل است. اما در جنگ تن به تن میگویند اولین شهید عبدالله بن عمیر است که خودش و همسرش شهید شدند. بعضیها گفتهاند حربنیزید ریاحی اولین شهید است، اولین شهید از بنیهاشم علیاکبر(ع) است.
در صحنه کربلا چند زن به شهادت رسیدند؟
دختر ام وهب همسر عبدالله بن عمیر اولین زن شهید بود.
از خاندان امامحسین(ع) در کربلا چند نفر به شهادت رسیدند؟
از خانواده حسین(ع) ۵ برادر شهید شدند که چهار برادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، عبدالله و جعفر و عثمان بودند، یکی هم ابا بکر است که حضورش تردیده کردهاند.که اگر ایشان هم آنجا باشند ۵ برادر شهید شدهاند. از فرزندانش حضرت علیاصغر(ع) است. حضرت علیاکبر(ع) است که شهید شدند. در بعد از کربلا محسن یا مُحَسّین به شهادت میرسد و سقط میشود ودر پای کوه جوشن در سوریه دفن میشود و بعضیها معتقدند که عبداله رضی غیر از علیاصغر(ع) است، طفلی بوده که در کربلا متولد میشود و ظاهراً دو روزه یا سه روزه بوده وشهید میشود.
آیا حضرت علیاکبر(ع) از امامسجاد(ع) بزرگتر بود؟
حضرت علیاکبر همان طور که با اسمش است فرزند بزرگ اباعبدالله بودند، ایشان در کربلا حدود ۲۷ سال داشتند و برادرشان امامسجاد(ع) حدود ۲۳ ساله بودند.
فرزند ارشد علی اکبر است امام سجاد (ع) علی اوسط و علی اصغر فرزند کوچک بودند.
آیا صحت دارد که امامباقر(ع) هم در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند؟ اگر چنین است آن حضرت چند سال داشت؟
بله ، بعضی از اقوال هست که امام باقر(ع) بوده و دلیل قطعی هم داریم برای این امر، همانطور که در شهر شام امام محمّد باقر را میبینیم و به نظر میرسد تازه به ۵ سالگی رسیده است.
دفن شهدا در کربلا توسط چه کسانی و در چه زمانی انجام شد؟
بعداز حادثه کربلا تا روز بعدش سپاه عمرسعد در کربلاست و غروب روز یازدهم قافله اسرا را از کربلا حرکت میدهند. عمرسعد کشته شدگان خود را دفن میکند، خودش نماز میخواند و از کربلا میروند، اجساد شهدای کربلا میمانند. قبیله بنیریاح حضرت حر را میبرند ویک مقدار دورتر دفن میکنند، اما روز سوم امامسجاد(ع) خودشان میآیند، چون بنابر اعتقاد ما شیعیان در دفن امام باید امام بعدی حضور داشته باشند، امام سجاد (ع) میآید و به شناسایی اجساد بدون سر میپردازند. قبیله بنیاسد که آمدند بدنها را نمیشناسند، امام سجاد(ع) همه را شناسایی میکنند، و همه شهدا را در قبر بزرگی که آماده شده میچینند، و بعد حضرت امامحسین(ع) را جداگانه دفن میکند و حضرت ابوالفضل (ع) را در کنار علقمه دفن میکند .
آخرین کسی را که دفن کردند جَون بود، جون غلام ابوذر بود، میگویند یک هفته بعد که بدنش را پیدا کردند بوی خوش می داد و معطر بود، جون از امام حسین (ع) خواسته بود که او را دعا کند تا پس از مرگ بدنش زیبا و معطر شود.
آیا دشمنان سرهای تمام شهدا را از پیکر آنان جدا کردند؟
همه را خیر. سر حضرت حر را جدا نکردند. سر حسن مثنی را جدا نکردند،چون هنوز زنده بود و یک نفر آمد شفاعت کرد ،آشنایی داشت با حسن مثنی و او را برد و بعداً زنده ماند.
ولی آنقدر که مشخص است هفتاد و دو تن، هفتاد و دو سر است.
مدفن حضرت زینب(س) کجاست؟
در مورد مزار حضرت زینب اختلاف اقوال بین مصر و شام زیاد است. بسیاری میگویند، در تبعید در مصر از دنیا میرود، ولی به نظر میرسد قول درستتر این باشد که در برگشت به شام برای دیدار آشنایان از جمله همسرش عبدالله بن جعفر که آن جا بود و در شام از دنیا میرود و قبر ایشان در شام است.
اولین زائر قبر امامحسین(ع) چه کسی است؟
جابر بن عبدالله اولین کسی است که در روز اربعین به زیارت ابا عبدالله الحسین (ع) میآید، واولین کسی که در کربلا ساکن شد و در آنجا خانه برگزید، سیدابراهیم مجاب بود.
اولینبار توسط چه کسانی و در چه تارخی برای مزار امامحسین(ع) ضریح و بارگاه درست شد؟
بعد از کربلا با فاصله بسیار کمی قبر اباعبدالله(ع) شاخص میشود ،آنجا را آماده میکنند. آن طور که از تاریخ معلوم است یک درخت سدری نزدیک قبر امامحسین(ع) بوده، کم کم آنجا آبادانی میشود به طوری که گروههای انقلابی برای آغاز حرکت خودشان میآمدند و از آنجا حرکت خود را آغاز میکردند. مثل گروه توابین و …مانند جریان حضرت مختار . در زمان متوکل تصمیم گرفتند قبر اباعبدالله را تخریب کنند حتی دستور داد شخم بزنند و آب ببندند تا قبر امام (ع) گم شود اما شیعیان علامتگذاری کردند، و قبر ابا عبدالله (ع) محفوظ ماند .
ضریح فعلی حضرت امامحسین(ع) چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته و نصب شد؟
در عصر صفویه به طور جدی ضریح و بارگاه ساخته شد و در دوران قاجار شرایط فعلی تثبیت شد، در عصر ناصرالدین شاه جدیتر بود به طوری که ناصرالدین شاه خود به کربلا رفت.
سرهای شهدای کربلا در کجا دفن شده است؟
بعد از انتقال سرهای شهدا ، از کوفه به شام، سرها را در چند نقطه دفن کردند، به طور مشخص در محلی است که بابالصغیر گفتهاند ، ۱۶ سر از سرهای شهدا ی کربلا در آنجا است، علامه حسن امین اعتقاد دارد که ۴ سر آنجا هست، سر حضرت ابوالفضل العباس، علی اکبر، قاسم و حضرت حبیب را ایشان مسلم میداند.
قسمت دیگر تحتعنوان رأسالحسین وجود دارد که تعدادی از سرها آنجا دفن شدهاست . به نظر میرسد که در چند نقطه این سرها را دفن کردهاند.
برای زیارت قبر امامحسین(ع) ثوابهای مختلفی از سوی امامان و بزرگان دینی ما نقل شده است. چرا میان این ثوابها تفاوت وجود دارد؟ به طور مثال یک حدیث گفته که زیارت امامحسین(ع) برابر یک حج و دیگری ثواب چند حج را نقل کرده است.
عمدتاً اینها برای تشویق است و هم برای تجدید عهد، هم برای بازسازی معنوی خود، نوعی باب معرفت باز میشود، ائمه را بهتر میشناسند، اینها به تناسب افراد متفاوت ممکن است متفاوت باشد. ممکن است کسی برود و پاداشی را نداشته باشد.
شخص مسلمان در چند مکان میتواند نماز خود را کامل بخواند، حتی اگر مسافر باشد. آیا حرم امامحسین(ع) هم جزو این مکانهاست؟
نکته لطیف این است که ما در سفر نمازمان قصر است . در جایی گفتهاند نماز ما تمام است گویی آنجا در خانه خود هستید مانند کعبه ، مسجد کوفه. در کنار مزار اباعبدالله انسان مختار است گویی خانه خود انسان است تا احساس بیگانگی نکند.
در واقعه کربلا چند کودک و نوجوان به شهادت رسیدند. این شهدا چه کسانی هستند؟
آمار دقیقی که من کار کردهام و اسامیشان را آوردهام ۳۱ نفر هستند، ۳۱ نفر نوجوانان و جوانان کربلا هستند، البته بعضیها زنده میمانند.
کوچکترین شهید کربلا چه کسی است و چند سال داشت؟
عبدالله رضی که در کربلا متولد شد. دو روزه یا سه روزه بود، و اگرکودک سقط شده را در نظر بگیریم به عنوان شهید تازه متولد شده است.
سالمندترین شهید کربلا کیست؟
حبیب بن مظاهر اسدی است، ظاهراً سناش حدود ۸۰ سال است و عابث هم هست که سناش حدود ۷۸ سال است که چند نفر از شهدای کربلا از صحابه پیامبر بودند.
مقام شهدای کربلا با کدام گروه از شهدای اسلام برابری میکند؟
با هیچکس مقایسه نشدهاند، اباعبدالله فرمود من از یارانم وفادارتر و خوبتر نمیشناسم. به خدا همهشان را آزمودم، آنها را جز سنگهای صبور و ستبر کوهستان نیافتم. اینان آنچنان به مرگ شیفتهاند که کودک به سینه مادر.
واقعه عاشورا کدام روز از هفته اتفاق افتاد؟
ورود امامحسین(ع) به کربلا از روز پنجشنبه دوم محرم بود و شهادت امامحسین(ع) روز عاشورا، جمعهای بوده که ۲۱ مهر ماه محرم سال ۵۹ شمسی است.
چرا در میان امامان و بزرگان دین اسلام، تنها روز چهلم و اربعین را برای امامحسین(ع) میگیرند؟
کتابی است به نام خصائصالحسینیه، از آقای شیخجعفر شوشتری( ره)، که خصوصیات امامحسین(ع) را گفته است. این کتاب ویژگیهایی از امام حسین (ع) را برشمرده که هیچ جا نیامده است، در آن اربعین مکرر امامحسین(ع) را توضیح داده است. تنها کسی که اربعین دارد، لبیک دارد، امام حسین(ع) است. تنها کسی که اربعین مکرر دارد، چون اباعبدالله مکرر است.کل اسلام متبلور شده در وجود ابا عبدالله و اساس ما، بودن ما، زیستن ما، و بقای اسلام ریشه در فرهنگ ابا عبدالله دارد.
آیا عبدالله که نام یکی از کودکان امامحسین(ع) است همان علیاصغر است؟
عبدالله داریم به نام عبدالله رضی، یعنی عبدالله شیرخوار، به نظر میرسد غیر از علیاصغر(ع) است.
آیا امامحسین(ع) یار ایرانی هم داشت؟
به طور روشن نمیتوانیم بگوییم که در کربلا، اباعبدالله یار ایرانی داشته باشد. اما من اسلم ترکی را به احتمال بسیار زیاد ایرانی میدانم و من یک چهره میشناسم که اولین شهید کربلا ایرانی است، زمانی که حضرت مسلم را دستگیر کردند و به دارالعماره میبردند فقط یک نفربه یاری مسلم میشتابد، یک آهنگر اردبیلی بود و مسلم را میبیند با پتک آهنگری حمله میکند و تیر بارانش میکنند. پس اولین شهید از مجموعه شهدای کربلا ایرانی و اردبیلی بوده است.
در منابع هست که یک طبیب ایرانی به امامزینالعابدین(ع) کمک کرد؟ این مسئله صحت داردیا خیر؟
اینها را یک مقدار با تردید باید گفت، طبیبهای ایرانی در عصر ائمه فعال بودهاند، دانشگاه جندیشاپور اهواز از امیرالمؤمنین دعوت کردند در شورای علمی خودشان تصمیم میگیرند علی (ع) را دعوت کنند برای تدریس شیمی به آن دانشگاه بیایند، چون شنیده بودند که علی(ع) یک بیمار جذامی را با آهن مداوا کرده است. پس بعید نیست که پزشکان ایرانی با اباعبدالله ارتباط داشته باشند.
امامحسین(ع) از شهادت مسلم آگاه بود یا خیر؟
خبر شهادت مسلم پساز حرکت ایشان به امامحسین(ع) رسید. در روز هشتم ذیالحجه درست زمانی که اباعبدالله حرکت میکند، مسلم به شهادت رسیده است. اما چند منزل پساز حرکت امام خبر به ایشان میرسد. به نظر میرسد اصلیترین محل دریافت خبر در منزل سوم است، به حضرت در آنجا خبر میدهند که مسلک و هانی را شهید کردهاند.
امام حسین علیه السلام فرمودند: ای مردم،عبرت بگیرید از نکوهشهایی که خداوند به منظور پند و اندرز دوستانش، از علمای یهود کرده است، آن جا که میفرماید: “چرا روحانیون و علمای آنها (یهود) از سخنان گناه آلود جلوگیری نکردند؟” و فرمود: “آن گروه از بنی اسرائیل که کافر شدند، (به زبان داوود و عیسی بن مریم ) لعنت شدند”، تا آن جا که می فرماید:”چه کارهای ناپسندی که انجام می دادند”.
بدین جهت خدا بر آنان عیب گرفت که از ستمگرانی که در برابرشان بودند، فساد و اعمال ناروا میدیدند اما آنان را منع نمیکردند، چون به آنچه از ستمگران به آنان داده میشد چشم طمع داشتند و از عواقب اعتراضها بیم داشتند، با این که خداوند فرموده :”از مردم نترسید، از من بترسید” و نیز فرموده :”مردان و زنان مؤمن دوست یکدیگرند، به نیکی امر و از بدی نهی می کنند”.
و خداوند بدین سبب کلام خود را با امر به معروف و نهی از منکر به عنوان فریضه آغاز کرده است که آگاه بوده چون این فریضه ادا گردد و برپاداشته شود تمام فرایض و واجبات دیگر از آسان و دشوار برپا داشته خواهند شد.
متن حدیث:
إعتبروا أیها الناس بما وعظ الله به أولیاءه من سوء ثنائه علی الأحبار، إذ یقول : لولا ینهیهم الربانیون و الأحبار عن قولهم الإثم ، و قال : لعن الذین کفروا من بنی إسرائیل – إلی قوله – لبئس ما کانوا یفعلون ، و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمه الذین بین أظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبه فیما کانوا ینالون منهم ، و رهبه مما حذرون ، و الله یقول : “فلا تخشوا الناس و اخشون ” و قال : “ألمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر” فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَهً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا.
«تحف العقول،صفحه۲۳۷»